دارالقضاءلغتنامه دهخدادارالقضاء. [ رُل ْ ق َ ] (ع اِ مرکب ) جایی که در آنجا قضاوت می کنند. (ناظم الاطباء). || (اِخ ) خانه ای بوده است در مدینه که ابتدا از آن عمربن خطاب بود و سپس خانه ٔ مروان بن حکم گردید. (معجم البلدان ).
دارالقضاءلغتنامه دهخدادارالقضاء. [ رُل ْ ق َ ] (ع اِ مرکب ) جایی که در آنجا قضاوت می کنند. (ناظم الاطباء). || (اِخ ) خانه ای بوده است در مدینه که ابتدا از آن عمربن خطاب بود و سپس خانه ٔ مروان بن حکم گردید. (معجم البلدان ).
منشورلغتنامه دهخدامنشور. [ م َ ] (ع اِ) فرمان . (دهار). فرمان شاهی مهرناکرده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). فرمان پادشاهی و بعضی گویند به معنی فرمان پادشاهی در لطف و عنایت باشد. (غیاث ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). حکم و فرمان امیر یا شاهی ، غیر مختوم یعنی سرگشاده . ج ، من
دارالقضاءلغتنامه دهخدادارالقضاء. [ رُل ْ ق َ ] (ع اِ مرکب ) جایی که در آنجا قضاوت می کنند. (ناظم الاطباء). || (اِخ ) خانه ای بوده است در مدینه که ابتدا از آن عمربن خطاب بود و سپس خانه ٔ مروان بن حکم گردید. (معجم البلدان ).