دارالملکلغتنامه دهخدادارالملک . [ رُل ْ م ُ ] (ع اِ مرکب ) کرسی مملکت و پایتخت . (ناظم الاطباء). دارِملک : تا نهادی حسن را دارالخلافه زیر زلف هست دارالملک فتنه در سر مژگان تو. خاقانی .بنومیدی دل از دلخواه برداشت بدارالملک ارمن راه