حلفقلغتنامه دهخداحلفق . [ ح ُ ف ُ ] (ع اِ) داربزین که تکیه گاه باشد. (منتهی الارب ). درابزین . (اقرب الموارد).
جلفقلغتنامه دهخداجلفق . [ ج َ ف َ ] (ع اِ) داربزین . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و آن لغتی است در حلفق . (ناظم الاطباء).
دارافزینفرهنگ فارسی معین(اَ) (اِ.) = داربزین . داروزین : 1 - نرده ای که جلو اتاق یا ایوان درست کنند. 2 - تکیه گاه ، طارمی .
دارفزینلغتنامه دهخدادارفزین . [ رَ ](اِ) صفه و سکو و دکه ، که در پیش خانه ها بجهت نشستن سازند. (برهان ). || تکیه گاه . (برهان ). رجوع به دارابزین ، دارآفرین و داربزین شود. || پنجره . (انجمن آرا).
تفرجةلغتنامه دهخداتفرجة. [ ت ِ رِ ج َ ] (ع اِ) شکاف قبا و شکاف داربزین و شکاف انگشتان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج ، تفاریج .