داروسازلغتنامه دهخداداروساز. (نف مرکب ، اِ مرکب ) کسی که دارو سازد. دواساز. تهیه کننده ٔ دارو. داروگر.
داروسازpharmaceutist, pharmacist 2, apothecary, drugistواژههای مصوب فرهنگستانفردی که در داروسازی تخصص دارد
دیرسازلغتنامه دهخدادیرساز. (نف مرکب ) دیرپیوند. (یادداشت مؤلف ). دیرآشنا : چو این نامه آمد بسوی گرازپراندیشه شد مهتر دیرساز. فردوسی .چنین داد پاسخ که آز و نیازدو دیوند پتیاره و دیرساز. فردوسی .اگر چ
داروسازیفرهنگ فارسی عمید۱. عمل داروساز.۲. (اسم) کارخانه یا جایی که در آن انواع داروها ساخته شود.۳. (اسم، حاصل مصدر) شاخهای از علم پزشکی که دربارۀ ساخت دارو و صحت تجویز آن بحث میکند.
داروسازیفرهنگ فارسی عمید۱. عمل داروساز.۲. (اسم) کارخانه یا جایی که در آن انواع داروها ساخته شود.۳. (اسم، حاصل مصدر) شاخهای از علم پزشکی که دربارۀ ساخت دارو و صحت تجویز آن بحث میکند.