داروشناسلغتنامه دهخداداروشناس . [ ش ِ ] (نف مرکب ، اِ مرکب ) عطار. داروساز. (ناظم الاطباء). کسی که درباره ٔ داروها مطالعه دارد.
داروشناسیpharmacologyواژههای مصوب فرهنگستاندانشی که در آن منشأ و سرشت و ساخت شیمیایی و اثرها و کاربردهای داروها مطالعه میشود
داروشناسی بالینیclinical pharmacologyواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از داروشناسی که اثر داروها را در درمان و پیشگیری و مهار بیماریها بررسی میکند
داروشناسیpharmacologyواژههای مصوب فرهنگستاندانشی که در آن منشأ و سرشت و ساخت شیمیایی و اثرها و کاربردهای داروها مطالعه میشود
داروشناسی بالینیclinical pharmacologyواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از داروشناسی که اثر داروها را در درمان و پیشگیری و مهار بیماریها بررسی میکند
داروشناسی قومیethnopharmacology, pharmacoanthropologyواژههای مصوب فرهنگستانشناسایی و بررسی عادتهای دارویی اقوام گوناگون
دواشناسلغتنامه دهخدادواشناس . [ دَ ش ِ ] (نف مرکب ) شناسنده ٔ دارو. دواشناسنده . داروشناس . آنکه به داروهای مختلف معرفت دارد. (یادداشت مؤلف ). رجوع به داروشناس و داروشناسی شود.
داروشناسیpharmacologyواژههای مصوب فرهنگستاندانشی که در آن منشأ و سرشت و ساخت شیمیایی و اثرها و کاربردهای داروها مطالعه میشود
داروشناسی بالینیclinical pharmacologyواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از داروشناسی که اثر داروها را در درمان و پیشگیری و مهار بیماریها بررسی میکند
داروشناسی قومیethnopharmacology, pharmacoanthropologyواژههای مصوب فرهنگستانشناسایی و بررسی عادتهای دارویی اقوام گوناگون