ترجمه مقاله

داشن

dāšan

۱. عطا؛ بخشش؛ دهش: ◻︎ که من داشن ندارم در خور تو / وگر جان برفشانم بر سر تو (فخرالدین‌اسعد: ۱۲۳).
۲. پاداش؛ اجر و جزای نیک: ◻︎ چه ‌کنم گر سفیه به نکوی / نتوان نرم ‌کردن از داشن (لبیبی: ۴۸۸).

ترجمه مقاله