لغتنامه دهخدا
محکمه . [ م َ ک َ م َ ] (ع اِ) محکمة. جای حکم کردن قاضی . (غیاث ) (آنندراج ). دیوان خانه . محل قضاوت . سرای قاضی . عدالتخانه . داوری خانه . جای حکم کردن و قضاوت نمودن . (ناظم الاطباء). دادگاه . داورگاه . داورگه . دیوان . محل داوری . دارالقضاء.جای قاضی . ج ، محاکم . (یادداشت م