دجاجهفرهنگ فارسی عمید۱. (زیستشناسی) مرغ خانگی.۲. گروهۀ ریسمان.۳. عیال.۴. (نجوم) [قدیمی] یکی از صورتهای فلکی شمالی که از باشکوهترین صور فلکی است؛ ماکیان؛ صلیب شمالی.
دجاجهCygnus, Cyg, Swanواژههای مصوب فرهنگستانصورت فلکی بارزی در نیمکرۀ شمالی آسمان که به شکل قویی درحالپرواز تصور میشود
دجاجةلغتنامه دهخدادجاجة. [ دَ ج َ ] (ع اِ) یکی دجاج . یک ماکیان . مرغ . یک مرغ خانگی . یک ماکیان یا خروس و تاء در آخر این لفظ علامت تأنیث نیست بلکه برای وحدتست . (آنندراج ). ماکیانه . (زمخشری ). ماکیان و خروس . مذکر و مؤنث در وی یکسانست . دُجاجَة.دِجاجَة. (منتهی الارب ). ج ، دجاج . جج ، دجاج
دجاجةلغتنامه دهخدادجاجة. [ دُ ج َ ] (اِخ ) (الَ ...) در جنوب صورت شلیاق . و ستاره ٔروشن آن ذنب الدجاجة است نام صورتی از صور فلکیه از ناحیه ٔ شمالی و آن را برصورت ماکیانی توهم کرده اند و آن هفده کوکبست و خارج صورت دو کوکب و از جمله ٔ کواکب این صورت ذنب الدجاجةاست و آن کوکبی است روشن از قدر دوم
دجوجیةلغتنامه دهخدادجوجیة. [ دَ جی ی َ ] (ع ص ) سخت سیاه : ناقة دجوجیة؛ شتر سخت سیاه . (منتهی الارب ).
منقار دجاجهAlbireoواژههای مصوب فرهنگستانستارۀ بتا در صورت فلکی دجاجه و یکی از شناختهترین ستارههای دوتایی آسمان، شامل غول درخشانی از ردۀ ک3 با قدر 3/1 و کوتولۀ ردۀ ب 9/5 با قدر 5/1 در رنگهای نارنجی و سبزآبی، به فاصلۀ 380 سال نوری از خورشید
منقار دجاجهAlbireoواژههای مصوب فرهنگستانستارۀ بتا در صورت فلکی دجاجه و یکی از شناختهترین ستارههای دوتایی آسمان، شامل غول درخشانی از ردۀ ک3 با قدر 3/1 و کوتولۀ ردۀ ب 9/5 با قدر 5/1 در رنگهای نارنجی و سبزآبی، به فاصلۀ 380 سال نوری از خورشید