لغتنامه دهخدا
دخیل . [ دَ ] (ع ص ، اِ) درآینده . || آنکه در کار کسی مداخله کند. آنکه در کار و محل کسی دخالت داشته باشد. (غیاث ). دخیله . دُخلل . آنکه در کار کسی دخالت کند. || دخیل الرجل ؛ نیت مردو مذهب و دل و جمیع امور آن . (از منتهی الارب ). || اندرون کار. (دهار). || حب دخیل ؛دوستی دلی .