ددت زدنلغتنامه دهخداددت زدن . [ دِ دِ ت ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) سم حشره کش «دِ دِ ت ِ» پاشیدن برای کشتن حشرات . رجوع به دِ دِ ت ِ شود.
دددلغتنامه دهخداددد. [ دَ دَ ] (ع اِ) بازی . (منتهی الارب ).لعب . بازی و لهو. (ناظم الاطباء). رجوع به دد شود.
دددلغتنامه دهخداددد. [ دَ دِ ] (ع ص ) بازی دوست . بازیگوش . (ناظم الاطباء). در گفته طرماح : و استطرقت طعنهم لما احزأل بهم آل الضحی ناشطاً من داعب دَدِد.(از منتهی الارب ).
د.د.تفرهنگ فارسی عمیدنوعی داروی حشرهکش که بهصورت گرد یا محلول برای دفع پشه، مگس، شپش، و برخی از آفتهای نباتی به کار میرود.
ضدیدلغتنامه دهخداضدید. [ ض َ ] (ع ص ، اِ) همتا. (منتهی الارب ). مانند. (منتخب اللغات ). ندّ. || ناهمتا. (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). مخالف . (منتخب اللغات ). از لغات اضداد است .