درآمدگیلغتنامه دهخدادرآمدگی . [ دَ م َ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) حالت درآمده . چگونگی درآمده . میل درونی و برگشت به درون . (ناظم الاطباء): جنف ؛ درآمدگی یک جانب اعلای سینه و پستی آن . قبل ؛ درآمدگی پیش هر دو پای . (منتهی الارب ).
دیرآمدگیلغتنامه دهخدادیرآمدگی . [ م َ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) تأخیر؛ جریمه ٔ دیرآمدگی ، جریمه ٔ تأخیر. (یادداشت مؤلف ).
بسر درآمدگیلغتنامه دهخدابسر درآمدگی . [ ب ِ س َ دَ م َدَ ] (حامص مرکب ) سقوط و لغزش . (ناظم الاطباء). عمل بسر درآمدن . با سر زمین خوردن . (فرهنگ فارسی معین ).
اثر درآمدیincome effectواژههای مصوب فرهنگستانتغییر در تقاضا ناشی از تغییر درآمد که خود حاصل تغییر در قیمت است
کشش درآمدی تقاضاincome elasticity of demandواژههای مصوب فرهنگستاننسبت درصد تغییرات مقدار تقاضا به درصد تغییرات درآمد، با فرض ثابت بودن دیگر عوامل
سرعت گردش درآمدی پولincome velocity of moneyواژههای مصوب فرهنگستاننسبت درآمد ملی (تولید ناخالص داخلی) به حجم پول موجود که نشاندهندۀ شمار دفعات گردش یک واحدْ پول برای هر واحد از تولید ناخالص داخلی است
بسر درآمدگیلغتنامه دهخدابسر درآمدگی . [ ب ِ س َ دَ م َدَ ] (حامص مرکب ) سقوط و لغزش . (ناظم الاطباء). عمل بسر درآمدن . با سر زمین خوردن . (فرهنگ فارسی معین ).
قعولةلغتنامه دهخداقعولة. [ ق َع ْ وَ ل َ ] (ع اِمص ) نوعی از رفتار، و آن پیش درآمدگی پای است بر پای دیگر در رفتار. || (مص ) بر سر کوه یا پشته نشستن . (منتهی الارب ).
قحمةلغتنامه دهخداقحمة. [ ق ُ م َ ] (ع اِ) هلاکت جای . || تنگ سال سخت . || خشک سال . || (اِمص ) ناگهان بی اندیشه درآمدگی در کاری . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
بزالغتنامه دهخدابزا. [ ب َ ] (ع اِمص )بَزی ̍. کجی پشت ، نزدیک سرین و یا مشرف شدن وسط پشت بر سرین یا بیرون آمدگی سینه و درآمدگی پشت یا بیرون آمدگی سرین . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ).
بزیلغتنامه دهخدابزی . [ ب َ زا ] (ع مص ) برابری کردن . (از منتهی الارب ). || (اِمص ) کجی پشت نزدیک سرین یا اشراف وسط پشت بر سرین یا بیرون آمدگی سینه و درآمدگی پشت با بیرون آمدگی سرین . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
سکندریلغتنامه دهخداسکندری . [ س ِ ک َدَ ] (حامص ) سکندر شدن . اسکندر گردیدن : نه هر که چهره برافروخت دلبری داندنه هر که آینه سازد سکندری داند. حافظ.|| بسر درآمدن . (غیاث ) (آنندراج ). سرنگونی و بروی درآمدگی . (ناظم الاطباء).
بسر درآمدگیلغتنامه دهخدابسر درآمدگی . [ ب ِ س َ دَ م َدَ ] (حامص مرکب ) سقوط و لغزش . (ناظم الاطباء). عمل بسر درآمدن . با سر زمین خوردن . (فرهنگ فارسی معین ).