درغشتلغتنامه دهخدادرغشت . [ دَ غ َ ] (اِ) تره ای باشد. (آنندراج ). سبزی و سبزه زار. (از ناظم الاطباء). ظاهراً محرف برغست یا ورغست است . رجوع به برغست و ورغست شود.
درغستلغتنامه دهخدادرغست . [ دَ غ َ ] (ص ) هرزه و نامعقول . (برهان ) (آنندراج ). ابله . بیهوده . (ناظم الاطباء).