ترجمه مقاله

درویش

darviš

۱. صوفی.
۲. [مجاز] کسی که به اندک‌مایه از مال دنیا قناعت می‌کند.
۳. [قدیمی، مجاز] تهیدست؛ بینوا؛ فقیر.

۱. رهرو، سالک، صوفی، عارف، قلندر
۲. بیچیز، بینوا، تهیدست، عایل، فقیر، مفلس، نیازمند
۳. زاهد، عزلتگزین، گوشهنشین، معتکف
۴. خاکی ≠ توانگر

ترجمه مقاله