درگذرندهلغتنامه دهخدادرگذرنده . [ دَ گ ُ ذَ رَ دَ / دِ ] (نف مرکب ) درگذارنده . عبور کننده . عابر. تجاوز کننده . عِزْهِل . عُزهول . غابر. مارد. مَرید: أجرد؛ بسیار سبقت کننده و درگذارنده . جسر؛ شتر درگذرنده . سهم صارد؛ تیر درگذرنده . عات ، عتی ؛ درگذرنده از حد. ک
دردگیرندهnociceptorواژههای مصوب فرهنگستانگیرندۀ دردی که انواع صدمات واردشده به بافتهای بدن را دریافت میکند
دردگیرندۀ پوستیcutanous nociceptorواژههای مصوب فرهنگستانهریک از انواع دردگیرندههایی که در پوست به محرکها حساس هستند و شامل دو گونۀ دردگیرندۀ چندمحرکی و دردگیرندۀ مکانیکی میشود
دردگیرندۀ چندمحرکیpolymodal nociceptor, C-fiber nociceptorواژههای مصوب فرهنگستاندردگیرندهای در اعصاب بدون میلین که به محرکهایی مانند گرما و مواد شیمیایی و جابهجایی مکانیکی حساس است
دردگیرندۀ مکانیکیmechanical nociceptorواژههای مصوب فرهنگستاندردگیرندهای در اعصاب میلیندار که بیش از هر محرکی به جابهجایی مکانیکی پوست حساس است متـ . گیرندۀ مکانیکی آستانهبالا high-threshold mechanoreceptor