لغتنامه دهخدا
نوادر. [ ن َ دِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ نادرة. (اقرب الموارد) (المنجد). و جمع نادر است . (منتهی الارب ). و در فارسی گاه آن را به نوادرها جمع بسته اند. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به نادر و نادرة و نادره شود : ونوادر و عجایب بود که وی را افتاده در روزگار پدرش .(