لغتنامه دهخدا
دستک زدن . [ دَ ت َ زَ دَ ] (مص مرکب ) دست بر دست زدن برای خواندن و طلب کردن کسی . (آنندراج ). دست زدن . بر هم کوفتن دو کف دست طرب و شادی را. چنگه زدن ، و آن زدن دو دست است بر یکدیگر که از آنها آوازی برآید. (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی ). || به اصطلاح ارباب نغمه ، آواز دادن به