اقذعرارلغتنامه دهخدااقذعرار. [ اِ ذِ ] (ع مص ) دادن دشنام بعد دشنام . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). دشنام از پی دشنام دادن .
استبابلغتنامه دهخدااستباب . [اِ ت ِ ] (ع مص ) یکدیگر را دشنام دادن . (زوزنی ). با هم دشنام دادن . (منتهی الارب ). بیکدیگر دشنام دادن .
بدزبانفرهنگ فارسی عمیدکسی که به دیگران ناسزا میگوید و دشنام میدهد؛ بدگو؛ دشنامدهنده؛ ناسزاگوینده؛ بددهان.