لغتنامه دهخدا
دلوج . [ دُ ] (ع مص ) تهی کردن شیردوشه را از شیر در کاسه . (از منتهی الارب ). منتقل کردن شیر را به کاسه پس از دوشیدن شتران . (از اقرب الموارد). || تهی کردن دلو را از آب . (از منتهی الارب ). دلو از سر چاه فراگرفتن تا آب در حوض ریزی . (تاج المصادر بیهقی ). دلو را گرفتن و آنرا ا