دنیویلغتنامه دهخدادنیوی . [ دُن ْ ی َ وی ی / وی ] (از ع ، ص نسبی ) منسوب است به دنیا. (منتهی الارب ) (از آنندراج )(از غیاث ) (ناظم الاطباء). دنیاوی . دنیایی . نقیض اخروی . (یادداشت مؤلف ): و می خواستیم که ثمره ٔ آن از حطام دنیوی هرچه تمامتر بیابد. (کلیله و دم
دنیویدیکشنری فارسی به انگلیسیearthbound, earthly, mortal, mundane, mundanely, planetary, profane, secular, temporal, terrestrial, world, worldly
دورگهسازی دِنا ـ دِناDNA-DNA hybridizationواژههای مصوب فرهنگستانتشکیل مولکول دورشتهای از دو رشتۀ مستقل دِنای مکمل متـ . دورگهشدگی دِنا ـ دِنا
دِنای خودخواهselfish DNA, ignorant DNA, incidental DNAواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از توالیهای دِنای نارمزگذار که در سطح ژنگان پراکنده است و در جریان تقسیم یاختهای، همتاسازی خود را بر یاخته تحمیل میکند و ژننمود مشخصی ندارد متـ . دِنای بینمود junk DNA دِنای سربار parasitic DNA
دِنای دورشتهایdouble-stranded DNA, dsDNA, DNA duplex, duplex DNAواژههای مصوب فرهنگستانیک مولکول دِنا متشکل از دو رشتة مکمل که با پیوند هیدروژنی بین جفتبازهای متقابل به هم وصل شدهاند
دِنای مکملcomplementary DNA, copy DNAواژههای مصوب فرهنگستاندِنای تکزنجیرهای که مکمل رشتۀ رِنا است اختـ . دِنام cDNA
دِنای یکتاunique DNA, unique sequence DNAواژههای مصوب فرهنگستانتوالیای از دِنا که تنها یک و بهندرت تعداد اندکی نسخه از آن در ژنگان تکلاد وجود دارد متـ . دِنای تکنسخه single-copy DNA
دنیویةلغتنامه دهخدادنیویة. [ دُن ْ ی َ وی ی َ ] (ع ص نسبی ) منسوب به دنیا. تأنیث دنیوی . دنیایی : امور دنیویه . (یادداشت مؤلف ). رجوع به دنیوی و دنیاوی شود.
دنیویةلغتنامه دهخدادنیویة. [ دُن ْ ی َ وی ی َ ] (ع ص نسبی ) منسوب به دنیا. تأنیث دنیوی . دنیایی : امور دنیویه . (یادداشت مؤلف ). رجوع به دنیوی و دنیاوی شود.