لغتنامه دهخدا
ثقیل . [ ث َ ] (ع ص ) گران . وزین . سنگین .مقابل خفیف ، سبک . گران سنگ . گران به وزن . || گران جان . آنکه صحبت وی را ناخوش دارند. (منتهی الارب ). خَلنفَع. ناکس . شبشت . شبست . دهلب : چون بخواند نامه ٔ خود آن ثقیل داند او که سوی زندان شد رحیل .<