لغتنامه دهخدا
خرخر.[ خ َ خ َ ] (مص ) دولای گردیدن و خم شدن . (از برهان قاطع). دوتوی شدن و خم گشتن . (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ) (شرفنامه ٔ منیری ). || (اِ) طاق . (از برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). || پشته . || ایوان . (از برهان قاطع) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (شرفنامه ٔ