دوجینلغتنامه دهخدادوجین . (از فرانسوی ، اِ) مأخوذ از کلمه ٔ فرانسوی دوزن . دوازده تا از چیزی : یک دوجین کبریت . یک دوجین دستمال . (یادداشت مؤلف ). دوازده عدد از یک شی ٔ. بسته ٔ دوازده تایی . (فرهنگ فارسی معین ). || عددی کثیر: یک دوجین بچه . (یادداشت مؤلف ).
دوزینلغتنامه دهخدادوزین . [ دُزِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کوهساران بخش مینودشت شهرستان گرگان . دارای 1860 تن سکنه . آب آن از چشمه سار تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
دیوجینلغتنامه دهخدادیوجین . (اِخ ) دهی است از دهستان چهاربلوک بخش سیمینه رود شهرستان همدان با 138 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
ذویزنلغتنامه دهخداذویزن . [ ی َ زَ ] (اِخ ) مالک بن مرارة ارهاوی صحابی است . و او از جانب حمیریان زرعة برسالت نزد رسول اکرم صلوات اﷲ علیه رفت .
کردوجینلغتنامه دهخداکردوجین . [ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خرقان غربی بخش آوج شهرستان قزوین . کوهستانی و سردسیر است و 112 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
کردوجینلغتنامه دهخداکردوجین . [ ک ُ ] (اِخ ) دختر منگو تیموربن هلاکو که به عقد اتابک جلال الدین سیورغتمش درآمد و در سال 693 هَ . ق . که سیورغتمش به دست پادشاه خاتون کشته شد. وی کرمان را محاصره و فتح کرد و پادشاه خاتون را به انتقام قتل شوهر کشت و بتخت سلطنت نشست