دوغابلغتنامه دهخدادوغاب . (اِ مرکب ) یا دوغ آب . دوغ آمیخته با آب . آب دوغ . (یادداشت مؤلف ). || هر چیزی که در آن آب ریزند تا همچون دوغ سفید و آبکی گردد. || آشی است که از شیر سازند. (فرهنگ فارسی معین ). || گچ یا آهک یا سیمان آمیخته با آب بسیاررقیق که بنایان برای پر کردن و گرفتن درزها و لایهای
دوغابفرهنگ فارسی عمیدآبدوغ؛ آنچه در آن آب بریزند و مثل دوغ سفید و آبکی شود مانند آهک که در آن آب بریزند و بههم بزنند تا شبیه دوغ شود؛ آبآهک.
دوغابفرهنگ فارسی معین(اِمر.) 1 - آب دوغ . 2 - هر چیزی که در آن آب ریزند تا همچون دوغ سفید و آبکی شود. 3 - آب مخلوط با آهک که با آن دیوارها را رنگ کنند.
ریختهگری دوغابیslip castingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی ریختهگری که در آن دوغابِ بدنه به درون قالب متخلخل، عموماً گچی، با هر شکلی ریخته میشود تا بهتدریج با از دست دادن آب جسمی سخت بر جای بماند