لغتنامه دهخدا
ذبیانی . [ ذُب ْ ] (اِخ ) یا نابغه ٔ ذبیانی . زیادبن معاویةبن ضباب الذبیانی الغطفانی المضری . مکنی به أبی أمامة. شاعری است جاهلی از طبقه ٔ اولی از بطن ذبیان از مردم حجاز. ویرا ببازار عکاظ قبه ای از پوست سرخ می افراشتند و شعراء عصر مانند اعشی و حسان و خفساء و جز آنان بوی گرد