دکترلغتنامه دهخدادکتر. [ دُت ُ ] (فرانسوی ، اِ) عنوانی برای کسی که درجات عالی علمی را بپیماید. آنکه بالاترین مراحل علمی را طی کرده در رشته ای به درجه ٔ اجتهاد رسیده : دکتر ادبیات ، دکتر حقوق ، دکتر فلسفه ... (فرهنگ فارسی معین ). دارنده ٔ درجه ٔ دکتری ، که عالی ترین درجه ای است که دانشگاهها اع
دکترفرهنگ فارسی عمید۱. پزشک؛ طبیب.۲. کسی که بالاترین درجه و رتبه را در یکی از رشتههای علمی (پزشکی، حقوق، ادبیات، فلسفه و غیره) از دانشگاه گرفته باشد.
دکترالغتنامه دهخدادکترا.[ دُ ت ُ ] (فرانسوی ، اِ) درجه ٔ دکتری . دکتری . اجتهاد. (فرهنگ فارسی معین ).
دکترسلغتنامه دهخدادکترس . [ دُ ت ُ رِ ] (فرانسوی ، اِ) خانم دکتر (بیشتر در مورد پزشک زن استعمال شود). (فرهنگ فارسی معین ).
دکتریلغتنامه دهخدادکتری . [ دُ ت ُ ] (حامص ) دکتر بودن . اجتهاد. دکترا. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به دکتر شود.
دکترالغتنامه دهخدادکترا.[ دُ ت ُ ] (فرانسوی ، اِ) درجه ٔ دکتری . دکتری . اجتهاد. (فرهنگ فارسی معین ).
دکترسلغتنامه دهخدادکترس . [ دُ ت ُ رِ ] (فرانسوی ، اِ) خانم دکتر (بیشتر در مورد پزشک زن استعمال شود). (فرهنگ فارسی معین ).
دکتریلغتنامه دهخدادکتری . [ دُ ت ُ ] (حامص ) دکتر بودن . اجتهاد. دکترا. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به دکتر شود.