رطوبیلغتنامه دهخدارطوبی . [ رُ ] (ص نسبی ) منسوب به رطوبت . (فرهنگ فارسی معین ).- رطوبی مزاج ؛ به فردی اطلاق می شود که دستگاه لنفی اش بر سایر اعمال حیاتی برتری داشته باشد چنین افرادی ظاهراً خونسرد و بی اعتنا و دیررنج و کمتر عصبانی می شوند، بلغمی مزاج . (فرهنگ فارسی
مزاجلغتنامه دهخدامزاج . [ م ِ] (ع مص ) آمیختن . (منتهی الارب ). آمیختن چیزی به چیزی . || آمیختن شراب و جز آن . (منتهی الارب ). || (اِمص ) آمیزش . (السامی ) (زمخشری ) (مهذب الاسماء) (دهار) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). ج ، اَمزاج و اَمزجه . آمیز. (زمخشری ). امتزاج . آمیغ. (یادداشت مرحوم دهخدا). آم