ترجمه مقاله

دیسک

disk

۱. (زیست‌شناسی) صفحۀ غضروفی در بین مهره‌های ستون فقرات که حرکت مهره‌ها را آسان می‌کند و جابه‌جا شدن آن باعث ایجاد درد می‌شود.
۲. (پزشکی) بیماری که در اثر جابه‌جا شدن و آسیب این بخش به‌وجود می‌آید.
۳. صفحۀ فولادی مدور در ماشین‌ها.
۴. (ورزش) صفحۀ مدور چوبی یا پلاستیکی، با نواری فلزی و وزن دو کیلوگرم که ورزشکاران در میدان ورزش پرتاب میکنند.

دیسک

لغت‌نامه دهخدا

دیسک . (فرانسوی ، اِ) صفحه غضروفی که بین پیکر مهره های ستون فقرات قرار دارد و حرکت مهره ها را آسان میکند. این صفحه بطور طبیعی بوسیله ٔ حلقه ای از بافت فیبروز در وسط دو مهره نگاهداری میشود. فرسوده یا پاره شدن پوشش فیبروزی باعث میگردد که غضروف دیسک به اطراف ، کشیده شود و به باف

دیسک

فرهنگ فارسی عمید

۱. (زیست‌شناسی) صفحۀ غضروفی در بین مهره‌های ستون فقرات که حرکت مهره‌ها را آسان می‌کند و جابه‌جا شدن آن باعث ایجاد درد می‌شود.۲. (پزشکی) بیماری که در اثر جابه‌جا شدن و آسیب این بخش به‌وجود می‌آید.۳. صفحۀ فولادی مدور در ماشین‌ها.۴. (ورزش) صفحۀ مدور چوبی یا پلاستیکی، با نواری فلزی و و

دیسک

فرهنگ فارسی معین

[ فر. ] (اِ.) 1 - هر نوع صفحة گرد و تخت آهنین . 2 - صفحه ای گرد و غضروفی در میان مهره ها که جابه جایی آن ایجاد درد می کند. 3 - نوعی صفحة گرد با وزنی حدود دو کیلوگرم که در ورزش پرتاب دیسک از آن استفاده می کنند. 4 - حافظة جانبی کامپیوتر برای نگه داری سیستم ها و برنامه ها یا داده ها.

ترجمه مقاله