(کردی) دیوث.
دؤثی . [ دُءْ ی ی ] (ع ص ) دیوث . (منتهی الارب ). رجوع به دیوث شود.
دیوث؛ زنبهمزد.
جاکش، دیوث، قرمساق
(قَ) (ص .) دیوث ، بی غیرت .