ذؤابهفرهنگ فارسی معین(ذُ بِ یا بَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - پیشانی . 2 - محل روییدن موی بر پیشانی . 3 - شریف و اعلای هر چیز. 4 - ارجمندی .
دابژهلغتنامه دهخدادابژه . [ ب ِ ژَ / ژِ ] (اِ) زغن : نشود بلهوسان عشق حقیقی دمسازکار شاهین نکند دابژه ٔ کم پروازمیرنظمی (از شعوری ج 1 ص 425</span
دابهلغتنامه دهخدادابه . [ داب ْ ب َ ] (اِخ ) نام قصبه ای در حدود جنوبی نوبه بساحل نیل ، کاروانیان که به سودان روند از آنجا رفتن آغازند. (قاموس الاعلام ترکی ).
دابةلغتنامه دهخدادابة. [ داب ْ ب َ ] (ع اِ) جمنده . (السامی ). گام زننده از حیوان و ستور برنشست و هو الاکثر، و استعمالش بر مذکر نیز آمده . (منتهی الارب ). جنبنده ، مذکر و مؤنث را گویند. ج ، داوب . (مهذب الاسماء). جنبنده و آن شامل هر حیوان شود از ممیز و جز آن ، ذکر و اُنثی . هر حیوان که بر زم
دویبةلغتنامه دهخدادویبة. [ دُ وَ ب َ ] (ع اِ مصغر) مصغر دابة. (ناظم الاطباء). تصغیر دابة. جمنده . جانورک . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به دابة شود.
ذوایبفرهنگ فارسی معین(ذَ یِ) [ ع . ذوائب ] (اِ.) جِ ذؤابه . 1 - پیشانی ها. 2 - روییدنگاه های موی بر پیشانی . 3 - گیسوان .