ذوات النفخلغتنامه دهخداذوات النفخ . [ ذَ تُن ْ ن َ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) آلاتی موسیقی که با دمیدن نفس آدمی یا هوا نغمه کند. قسم اوّل چون نای و شیپور و سورنا و کرنا و قره نی و قسم ثانی چون ارغنون ونای انبان و اُرگ و پیانو و امثال آن .
ذوات النفخفرهنگ فارسی عمیدسازهای بادی؛ آلات موسیقی که با دمیدن نفس نواخته میشوند، مانند نای، شیپور، و قرهنی.
دواتلغتنامه دهخدادوات . [ دَ ] (ع اِ) سیاهی دان . (منتهی الارب ). دویت . ظرف مرکب برای نوشتن . آمه . مرکب دان . دوده دان . خوالستان . مداددان . لیقه دان . حبردان . قاروره . خوالسته . (یادداشت مؤلف ). ظرفی که در آن سیاهی کتابت نگاه دارند، و آنرا به فارسی آمه خوانند. ج ، دَوی ّ و دُوی ّ. (از آ
دوادلغتنامه دهخدادواد. [ دُ ] (ع اِ) کرم ریزه . || کرم خشک . || (ص ) مرد تیزرو شتابنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
دویاتلغتنامه دهخدادویات . [ دَ وَ ] (ع اِ) ج ِ دواة.(ناظم الاطباء) (از آنندراج ). و رجوع به دواة شود.
ساز بادیلغتنامه دهخداساز بادی . [ زِ ] (ترکیب وصفی ، اِمرکب ) آلت موسیقی از ذوات النفخ که با دمیدن نفس آدمی یا هوا نغمه کند. چون نی و شیپور و ارغنون . رجوع به ساز و ذوات النفخ شود.
اسفیدمهرهلغتنامه دهخدااسفیدمهره . [ اِ م ُ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) آلتی موسیقی از ذوات النفخ . رجوع به سپیدمهره و سفیدمهره شود.
نای مضاعفلغتنامه دهخدانای مضاعف . [ ی ِ م ُ ع َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قسمی نای دارای دو زبانه از ذوات النفخ مصریان باستانی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به ساز شود.
ساکسفنلغتنامه دهخداساکسفن . [ س ُ ف ُ ] (فرانسوی ، اِ) یکی از سازهای بادی (ذوات النفخ ) که آن را از مس سازند و تیغه ٔ فلزی نازکی دارد که صدا ایجاد میکند. این ساز مانندگی زیادی به کلارینت دارد و هفت نوع است و این همه را ساکس سازتراش بلژیکی برای موزیک نظامی ساخته است .
بالابانلغتنامه دهخدابالابان . (اِ) قسمی از سرنا و کرنا. قسمی سرنای بزرگ . قسمی ساز روستایی . نام یکی از ذوات النفخ . قسمی شیپور بزرگ . (یادداشت مؤلف ). || طبل . دهل . (ناظم الاطباء). قسمی طبل که صدای بزرگ دارد. (فرهنگ نظام ).
ذواتلغتنامه دهخداذوات . [ ذَ ] (ع اِ) ج ِ ذات .تأنیث ذو. خداوندان . دارندگان . صاحبان . مالکان . دارایان : مررت بنسوةِ ذوات مال . ذوات الارحام ؛ خویشان . ذوات الاذناب ؛ دنباله داران . || هستیها. چیزها. حقایق . و غیره : ذوات مکرمّة. و رجوع به ذات شود.
خذواتلغتنامه دهخداخذوات . [ خ َذَ ] (اِخ ) موضعی است . (از منتهی الارب ). و نام این موضع در اخبار بسیار آمده است . (از معجم البلدان ).
شذواتلغتنامه دهخداشذوات . [ ش َ ذَ ] (ع اِ) ج ِ شذاة در تمام معانی آن . (از ذیل اقرب الموارد). رجوع شود به شذاة.
ذواتلغتنامه دهخداذوات . [ ذَ ] (ع اِ) ج ِ ذات .تأنیث ذو. خداوندان . دارندگان . صاحبان . مالکان . دارایان : مررت بنسوةِ ذوات مال . ذوات الارحام ؛ خویشان . ذوات الاذناب ؛ دنباله داران . || هستیها. چیزها. حقایق . و غیره : ذوات مکرمّة. و رجوع به ذات شود.