رآبلغتنامه دهخدارآب . [ رِ ] (ع اِ) کاسه بند. (منتهی الارب ). || مرد مصلح و شکسته بند. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
تجاوز به همسرmarital rape, spousal rape, wife rapeواژههای مصوب فرهنگستانهرگونه کنش جنسی توسط همسر فرد بدون رضایت او
حرائبلغتنامه دهخداحرائب . [ ح َ ءِ ] (ع اِ) ج ِ حَریبة. حَریبةالرجل ؛ مال مسلوبه ٔ مرد یا مال که بدان زندگانی نماید. (منتهی الارب ) : مردان از کار بازماندندو اموال و خزاین و حرائب و مراکب و رکائب و سلاحها سپری شد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1272</
حرابلغتنامه دهخداحراب . [ ح ِ ] (ع اِ) ج ِ حربة. (منتهی الارب ) : راهی بریده ام که درختان او ز خارهمچون مبارزانی بودند باحراب . مسعودسعد.ارباب آن حراب و ضراب راه گریز و پرهیز گرفتند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی نسخه ٔ خطی ص <span class="h
رآبیللغتنامه دهخدارآبیل . [ رَ ] (ع اِ) ج ِ رئبال و ریبال . رجوع به رئبال شود. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).
رابنیتزلغتنامه دهخدارابنیتز. (اِخ ) نهری است در مجارستان که پس از طی مجرایی بطول 190 هزارگز از بالای شهر راب برودخانه ٔ راب می پیوندد. (از قاموس الاعلام ترکی ).
برةلغتنامه دهخدابرة. [ ب ُرْ رَ ] (اِخ ) از اعلام است . و برةبن رآب ، که جحش بن رآب نیزگویند، پدر ام المؤمنین زینب است . (ناظم الاطباء).
رآبیللغتنامه دهخدارآبیل . [ رَ ] (ع اِ) ج ِ رئبال و ریبال . رجوع به رئبال شود. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).
درآبلغتنامه دهخدادرآب . [ دَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش راور شهرستان کرمان ، در 34هزارگزی شمال باختری راور و هفت هزارگزی شمال راه فرعی راور به کوهبنان . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
درآبلغتنامه دهخدادرآب . [ دَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاه ، در 10هزارگزی جنوب کوزران و 2هزارگزی جنوب چلوی . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
درآبلغتنامه دهخدادرآب . [ دَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حتکن بخش زرند شهرستان کرمان ، در 42هزارگزی شمال خاوری زرند. سر راه مالرو خانوک به زاور. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
درآبلغتنامه دهخدادرآب . [ دَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان سیرچ بخش شهداد شهرستان کرمان ، در 66هزارگزی جنوب باختری شهداد. سر راه مال رو کرمان به سیرچ . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
درآبلغتنامه دهخدادرآب . [ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بیلوار بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه ، در 8500گزی جنوب خاوری مرزبانی و یک هزارگزی فیروزآباد. دامنه . سردسیر و دارای 200 تن سکنه . آب آن از چشمه و قنات و محصول آن غلات ، توت