ترجمه مقاله

رادمنش

rādmaneš

۱. سخی؛ کریم؛ سخاپیشه.
۲. جوانمرد: ◻︎ رادمنش پیر جهان‌دیدهای / در همه آفاق پسندیده‌ای (رکن‌الدین: مجمع‌الفرس: رادمنش).

آزاده، بافتوت، جوانمرد، حر، راد، رادمرد ≠ بیفتوت

ترجمه مقاله