رادیکاللغتنامه دهخدارادیکال . (فرانسوی ص ، اِ) بمعانی :ریشه ای ، اصلی ، اساسی . (فرهنگ نفیسی ). || در اصطلاح ریاضی عبارتست از ریشه ٔ عددی و علامت آن در ریاضی به این شکل aǼ n است . مثلا اگر بنویسیم
رادیکالفرهنگ فارسی عمید۱. (شیمی) بنیان.۲. ریشه و اصل کلمه.۳. (ریاضی) علامت جذر و کعب.۴. (صفت) (سیاسی) طرفدار اصلاحات اساسی در امور کشور برای آسایش مردم.
رادیکالradical2واژههای مصوب فرهنگستانبخشی از یک مولکول دارای یک یا چند الکترون زوجنشده که معمولاً عمر کوتاهی دارد و بسیار واکنشپذیر است متـ . رادیکال آزاد free radical
یون رادیکالradical ionواژههای مصوب فرهنگستانمولکولی که الکترون زوجنشده دارد و درعینحال دارای بار منفی کامل است
رادیکال پوچتوانnilpotent radicalواژههای مصوب فرهنگستانزیرگروه تولیدشده با همۀ زیرگروههای نرمال پوچتوان یک گروه دلخواه
راديکاليدیکشنری عربی به فارسیريشه , قسمت اصلي , اصل , سياست مدار افراطي , طرفدار اصلا حات اساسي , بنيان , بن رست , ريشگي , علا مت راديکال
رادیکالیسمفرهنگ فارسی عمیدطرفداری از تغییرات اساسی و اصلاحات کامل در شئون سیاسی و اجتماعی که سبب تعدیل اوضاع اجتماعی و برطرف ساختن مفاسد میشود.
رادیکالیسمفرهنگ فارسی عمیدطرفداری از تغییرات اساسی و اصلاحات کامل در شئون سیاسی و اجتماعی که سبب تعدیل اوضاع اجتماعی و برطرف ساختن مفاسد میشود.
رادیکال پوچتوانnilpotent radicalواژههای مصوب فرهنگستانزیرگروه تولیدشده با همۀ زیرگروههای نرمال پوچتوان یک گروه دلخواه
دورادیکالbiradical, diradicalواژههای مصوب فرهنگستانواحد مولکولی با تعداد الکترونهای زوج که دو مرکز تکالکترونی آن مستقل از هم عمل میکنند
یون رادیکالradical ionواژههای مصوب فرهنگستانمولکولی که الکترون زوجنشده دارد و درعینحال دارای بار منفی کامل است