لغتنامه دهخدا
راضع. [ ض ِ ] (ع ص ، اِ) رضیع. شیرخواره . بچه ٔ شیرخواره . (دهار) (مهذب الاسماء). مکنده ٔ شیر از پستان مادر. ج ، رُضَّع. (اقرب الموارد). || مرد بخیل ناکس . (منتهی الارب ). ج ، رضع و رُضّاع . (منتهی الارب ). سخت بخیل . (مهذب الاسماء). لئیم . ج ، رضع. ورضاع . (اقرب الموارد). لئ