راغب هندیلغتنامه دهخداراغب هندی . [ غ ِ ب ِ هَِ ] (اِخ ) میرمبارک بن سید عاصم بن عبداﷲ و نیاکان وی از قصبه ٔ امام میباشند که از نواحی بلخ است ولی ابتدا در دکن و سپس در مدرس رحل اقامت افکندند راغب بسال 1203 هَ . ق . در مدرس دیده بر جهان گشود. وی غیر از دیوان شعر دو
راغبلغتنامه دهخداراغب . [ غ ِ ] (اِخ ) ادریس بک . (معجم المطبوعات ). رجوع به ادریس بک در همین لغت نامه شود.
راغبلغتنامه دهخداراغب . [ غ ِ ] (اِخ ) میخائیل . اوراست : العزوبة و الزواج . (از معجم المطبوعات ج 1).
راغبلغتنامه دهخداراغب . [ غ ِ ] (ع ص ) مایل و خواهان . ج ، راغبون . (ناظم الاطباء). خواهان از روی حرص ، و دوستدارنده . (از اقرب الموارد). خواهان . (دهار). مأخوذ از تازی ، آرزومند و خواهان و مشتاق و طالب و مایل . (از ناظم الاطباء) : و اگر کسی این شربتها را نخواهد و به
راغبلغتنامه دهخداراغب . [ غ ِ ] (اِخ ) ادریس بک . (معجم المطبوعات ). رجوع به ادریس بک در همین لغت نامه شود.
راغبلغتنامه دهخداراغب . [ غ ِ ] (اِخ ) میخائیل . اوراست : العزوبة و الزواج . (از معجم المطبوعات ج 1).
راغبلغتنامه دهخداراغب . [ غ ِ ] (ع ص ) مایل و خواهان . ج ، راغبون . (ناظم الاطباء). خواهان از روی حرص ، و دوستدارنده . (از اقرب الموارد). خواهان . (دهار). مأخوذ از تازی ، آرزومند و خواهان و مشتاق و طالب و مایل . (از ناظم الاطباء) : و اگر کسی این شربتها را نخواهد و به
راغبلغتنامه دهخداراغب . [ غ ِ ] (اِخ ) ادریس بک . (معجم المطبوعات ). رجوع به ادریس بک در همین لغت نامه شود.
راغبلغتنامه دهخداراغب . [ غ ِ ] (اِخ ) میخائیل . اوراست : العزوبة و الزواج . (از معجم المطبوعات ج 1).
راغبلغتنامه دهخداراغب . [ غ ِ ] (ع ص ) مایل و خواهان . ج ، راغبون . (ناظم الاطباء). خواهان از روی حرص ، و دوستدارنده . (از اقرب الموارد). خواهان . (دهار). مأخوذ از تازی ، آرزومند و خواهان و مشتاق و طالب و مایل . (از ناظم الاطباء) : و اگر کسی این شربتها را نخواهد و به
حسین راغبلغتنامه دهخداحسین راغب . [ ح ُ س َ ن ِ غ ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن مفضل . رجوع به راغب اصفهانی و کتاب تتمه ٔ صوان الحکمه شود.
حسین راغبلغتنامه دهخداحسین راغب . [ح ُ س َ ن ِ غ ِ ] (اِخ ) ریاضی دان معاصر مصر و متوفی پس از 1312 هَ . ق . او راست : الدرالمنشور فی حساب الترع و الجسور چ بولاق 1312 هَ . ق . (معجم المؤلفین ).