راکارهلغتنامه دهخداراکاره . [ رَ / رِ ] (ص ) زن فاحشه و بدکاره . (برهان ) (آنندراج ) (شعوری ج 2 ورق 14) (ناظم الاطباء) (شمس اللغات ) (انجمن آراء). زن روسپی . (ناظم الاطباء) :</
روقوریلغتنامه دهخداروقوری . (اِ مرکب ) پارچه ٔ مدور و بزینت که بر روی قوری فکنند تا چای زود دم کشد. (یادداشت بخط مؤلف ).
روکاریلغتنامه دهخداروکاری . (حامص مرکب ) مقابل زیرکاری . مقابل توکاری در کشیدن سیم برق در دیوار. در اصطلاح بنایی و راهسازی ، اعمال رویین بنایی یا راهی ، مانند کاهگل و سفیدکاری و رنگ کردن در بنا، و سیمان و اسفالت کاری در راه و جاده سازی . (یادداشت بخط مؤلف ).