راکدفرهنگ فارسی عمیدآرام و ثابت و بیحرکت؛ هرچیز به جا مانده و ایستاده در یکجا، مانند آب ایستاده که جاری و روان نباشد.
راکدلغتنامه دهخداراکد. [ ک ِ ] (ع ص ) ثابت و برجای از هر چیزی . (از تاج العروس ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آرام گرفته . (کنزاللغات ). ساکن ، مقابل جاری . (از متن اللغة). ج ، رواکد. (تاج العروس ) (متن اللغة). ایستاده مقابل جاری . (فرهنگ نظام ). آرام گیرنده و ثابت به جای خود. (م
راکتفرهنگ فارسی عمیدوسیلهای که در بازی تنیس و پینگپونگ بهدست میگیرند و با آن به توپ ضربه میزنند.
راکضلغتنامه دهخداراکض . [ ک ِ ] (ع ص ) دونده . (از متن اللغة) (منتهی الارب ). || اسب تاخت کننده . (ناظم الاطباء). اسب دواننده . (آنندراج ). تازنده ٔ اسب . (ناظم الاطباء).
راقدلغتنامه دهخداراقد. [ ق ِ ](ع ص ) خوابنده . ج ، رُقود و رُقَّد. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). خوابیده . (ناظم الاطباء). خفته . نائم : یا راقد اللیل مسروراً باوّله اِن ّ الحوادث قد یطرقن اسحاراً.
راکتلغتنامه دهخداراکت . [ ک ِ ] (فرانسوی ، اِ) افزاری است به شکل پاروب کوچک که در بازی معروف تنیس و پینگ پنگ به کار رود و بازیگران با آن توپ تنیس و پینگ پنگ را میزنند و بسوی هم پرتاب میکنند.
راکدةلغتنامه دهخداراکدة. [ ک ِ دَ ] (ع ص ) مؤنث راکد. ج ، راکدات ، رواکد. ساکن . (ازتاج العروس ) (از متن اللغة). و رجوع به راکد شود.
خط راکدdead trackواژههای مصوب فرهنگستانخطی که از آن بهرهبرداری نمیشود یا بهندرت مورد بهرهبرداری قرار میگیرد
بخش راکدdead sideواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از فرودگاه یا باند فعال که از الگوی شدآمد یا محل پروازهای ورودی دور است
راکدةلغتنامه دهخداراکدة. [ ک ِ دَ ] (ع ص ) مؤنث راکد. ج ، راکدات ، رواکد. ساکن . (ازتاج العروس ) (از متن اللغة). و رجوع به راکد شود.
مراکدلغتنامه دهخدامراکد. [ م َ ک ِ ] (ع اِ) ایستادن گاه مردم . (منتهی الارب ). ج ِ مرکد، به معنی محل رکود است . (از متن اللغة). رجوع به مَرکَد شود.
خط راکدdead trackواژههای مصوب فرهنگستانخطی که از آن بهرهبرداری نمیشود یا بهندرت مورد بهرهبرداری قرار میگیرد
بخش راکدdead sideواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از فرودگاه یا باند فعال که از الگوی شدآمد یا محل پروازهای ورودی دور است