ترجمه مقاله

رخت

raxt

۱. هر چیز پوشیدنی؛ جامه؛ لباس.
۲. [قدیمی] اسباب خانه؛ باروبنه.
⟨ رخت از جهان بردن: [قدیمی، مجاز] مردن؛ در‌گذشتن.
⟨ رخت افکندن: [قدیمی، مجاز] باروبنه را فرود آوردن در جایی و مقیم شدن.
⟨ رخت بربستن (بستن): (مصدر لازم) [مجاز]
۱. لوازم سفر را گرد آوردن و به‌هم بستن؛ آمادۀ سفر شدن.
۲. سفر کردن.
۳. [قدیمی] مردن.
⟨ رخت برچیدن: (مصدر لازم) [قدیمی]
۱. باروبنه را جمع کردن و بستن.
۲. [مجاز] کوچ کردن.

۱. پوشاک، جامه، لباس
۲. اثاثالبیت، اثاثه، اسباب، اشیا، باروبنه، دارایی
۳. کالا، متاع

ترجمه مقاله