ترجمه مقاله

رد

rad[d]

۱. قبول نکردن؛ نپذیرفتن.
۲. بازگرداندن؛ بازدادن.
۳. انکار کردن چیزی با دلیل و برهان.
۴. (اسم) نشان؛ اثر.
۵. (صفت) مخالف؛ منفی: جواب رد.
۶. غیرقابل‌قبول؛ مردود: این نظریه رد است.
۷. [عامیانه] قبول نشده در امتحان و مانند آن.
⟨ رد پا: نشان و اثر پا بر روی زمین.
⟨ رد زدن: (مصدر متعدی) رد جستن؛ نشان و اثر کسی یا چیزی را جستجو کردن.
⟨ رد شدن: (مصدر لازم)
۱. گذشتن؛ عبور کردن.
۲. پذیرفته نشدن.
۳. رفوزه شدن.
⟨ رد کردن: (مصدر متعدی)
۱. بازدادن؛ پس فرستادن.
۲. نپذیرفتن.
۳. کسی یا چیزی را از جایی عبور دادن؛ گذرانیدن.
⟨ رد مظالم: (فقه) رفع ظلم کردن.

۱. اثر، پی، رگه، علامت، نشان، نقش
۲. اعراض، اقاله، امتناع، انکار، بطلان، تقبیح، تکذیب، طرد، فسخ، نفی، نقض، نکول
۳. استرداد، واپس
۴. رفوزه، مردود
۵. وازده

ترجمه مقاله