رذیلتلغتنامه دهخدارذیلت . [ رَ ل َ ] (ع اِمص ) رذیلة. رذیله . ناکسی و فرومایگی . (غیاث اللغات از صراح اللغة). آهو. ضد فضیلت . رذیله . (یادداشت مؤلف ). رجوع به رذالت و رذیلة و رذیله شود.
رذالتلغتنامه دهخدارذالت . [ رَ ل َ ] (ع اِمص ) رَذالة. ناکسی و فرومایگی و پستی فطرت و دون طبعی . (ناظم الاطباء). پستی .ناکسی . فرومایگی . دنائت . خست . خساست . حقارت . سفالت .(یادداشت مؤلف ). و رجوع به رَذالة و رُذالة شود.- رذالت داشتن ؛ ناکس و فرومایه بودن و پست
رذایللغتنامه دهخدارذایل . [ رَ ی ِ ] (ع اِ) رذائل . ج ِ رذیلة یا رذیلت . ناکسیها و فرومایگیها و این جمع رذیلت است . (غیاث اللغات ). رجوع به رذائل و رذیلت و رذیلة شود.
فضیلتفرهنگ فارسی عمید۱. برتری در علم، هنر، و اخلاق؛ فضل.۲. برتری؛ شرف.۳. (اسم) [مقابلِ رذیلت] ویژگیهای ستودۀ اخلاقی.