ترجمه مقاله

رسمی

rasmi

۱. مطابق رسم، عرف، و عادت.
۲. معمولی؛ متعارف.
۳. مخصوص استفاده در جشن‌ها و پذیرایی‌های دولتی یا تشریفاتی: لباس رسمی.
۴. بومی: تخم‌مرغ رسمی.
۵. [قدیمی] حقوق‌بگیر.

۱. عرفی، قانونی
۲. رایج، متداول، مرسوم
۳. فاحشه، معروفه ≠ شرعی، غیررسمی
۴. تکپران

آیی نمند، آیین نامه ای، هنجارین، پیمانی، سازمانی، ناخودمان

ترجمه مقاله