ترجمه مقاله

رسوا

rosvā

کسی که کار زشتش فاش شود و نزد مردم شرمنده و بی‌آبرو شود؛ بی‌آبرو؛ بدنام.

۱. انگشتنما، بدنام، بیآبرو، بیحرمت، بیحیا، روسیاه، لجنمال، مفتضح، مهتوک، ننگین
۲. افشا، برملا، علنی، فاش، لو

ترجمه مقاله