رضاعیلغتنامه دهخدارضاعی . [ رِ ] (ص نسبی ) منسوب به رضاع یعنی همشیر. (ناظم الاطباء).- برادر و خواهر رضاعی ؛ برادر و خواهر همشیر که از یک زن شیر خورده باشند و کوکه نیز گویند. (ناظم الاطباء). خواهر و برادر همشیر. خواهر و برادر شیری .برادر و خواهر شیر. (یادداشت مؤلف
رذاةلغتنامه دهخدارذاة. [ رُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ رَذی ّ. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ج ِ رَذی ّ، بیمار گران از بیماری . (آنندراج ). رجوع به رذی در همه ٔ معانی شود.
رضائیهلغتنامه دهخدارضائیه . [ رِ ئی ی َ ] (اِخ ) مسجد جامع واقع در شهر ارومیه ٔ آذربایجان که محرابش مورخ به سال 676 هَ . ق . است . (تاریخ صنایع ایران ).