رضونلغتنامه دهخدارضون . [ رَ ] (ع ص ) ج ِ رَض . (منتهی الارب )(اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به رَض شود.
ردگونلغتنامه دهخداردگون . [ رُ دُ گُن ْ ] (اِخ ) نام زن ووشتاسپ پسر ارشام و پسرعموی کوروش بزرگ و مادر داریوش اول است . رجوع به ایران باستان ج 2 ص 952، 1625، 1631</sp
ردگونلغتنامه دهخداردگون . [ رُ دُ گُن ْ ] (اِخ ) دختر اردشیر دوم از پادشاهان هخامنشی و زن اُرُن ْتِس . رجوع به ایران باستان ج 2 ص 1631 شود.
رضلغتنامه دهخدارض . [ رَ ضِن ْ ] (ع ص ) رجل رض ؛ مرد خشنود. ج ، رضون . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
مرضونلغتنامه دهخدامرضون . [ م َ ] (ع ص ) رده ٔ تو بر تو نهاده از سنگ و جز آن با هم پیوسته در بنا و غیر آن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). منضود. و رجوع به منضود شود.