behavesدیکشنری انگلیسی به فارسیرفتار می کند، رفتار کردن، درست رفتار کردن، سلوک کردن، حرکت کردن، ادب نگاهداشتن
behaveدیکشنری انگلیسی به فارسیرفتار كردن، رفتار کردن، درست رفتار کردن، سلوک کردن، حرکت کردن، ادب نگاهداشتن
مینوروشلغتنامه دهخدامینوروش . [ رَ وِ ] (ص مرکب ) بهشتی رفتار. پاکیزه رفتار. خوب رفتار. رجوع به ماده ٔ بعد شود.