رفونیلغتنامه دهخدارفونی . [ رُ ] (ص نسبی ) منسوب است به رفون و آن دهی است از دههای سمرقند. (از لباب الانساب ).
رفونیلغتنامه دهخدارفونی . [ رُ ] (اِخ ) نصربن محمد رفونی ، مکنی به ابواللیث ، از محمدبن بحیربن خازم البحیری پدر عمر روایت دارد و ابوالحسن محمدبن عبداﷲبن محمدبن جعفر کاغذی سمرقندی از او روایت کرده است . (از انساب سمعانی ).
گریفونلغتنامه دهخداگریفون . [ گ ِ ] (اِخ ) فرا... در بلژیک بدنیا آمد و در قبرس درگذشت . کشیش و اسقفی بود که او را بشرق فرستادند. او راست «مدائح مریم » و «وصف الاراضی المقدسه » (1410 - 1475م .).
گریفونلغتنامه دهخداگریفون . [ گ ِ ف ُ ] (اِ) حیوان افسانه ای است که ترکیبی از جسد شیر، سر و بال عقاب ، گوش اسب و تاجی شبیه به آلت سباحه ٔ ماهی است .
گریفونلغتنامه دهخداگریفون . [ گ ِ ف ُ] (اِخ ) گریپون . پسر نامشروع شارل مارتل (726 - 753م .). شهرتش بواسطه ٔ مبارزاتی است که بمخالفت پپن ل ُبرف و پسرانش کرده است .