رمداءلغتنامه دهخدارمداء. [ رَ ] (ع ص ) چشم آشفته از درد یا آسیب . رَمِدة.(از اقرب الموارد). رجوع به رَمِدة شود. || (اِ) شترمرغ . (منتهی الارب ). نعامة. (اقرب الموارد). شترمرغ بدان جهت که خاکستری رنگ است . (آنندراج ).
رمضاءلغتنامه دهخدارمضاء. [ رَ ] (ع اِ) سختی گرما. (دهار). شدت حرارت . (از اقرب الموارد).شدت تابش حرارت آفتاب بر زمین . (از متن اللغه ). || خاک تفسیده . (دهار). زمین تافته . (مهذب الاسماء). زمین تفسیده در گرمی آفتاب که چون پای بر وی نهند بسوزد. (از منتهی الارب ). زمین گرم و تفتیده از شدت حرارت
رمضیلغتنامه دهخدارمضی . [ رَ م َ ضی ی ] (ع ص ، اِ) ابر و باران که در آخر تابستان و اول پاییز ببارد. (از لسان العرب ) (از متن اللغه ).
رمیدگیلغتنامه دهخدارمیدگی . [ رَ دَ / دِ ] (حامص ) ترس . هول و هراس . || گریز و فرار. || نفرت . (ناظم الاطباء). نفور. اشمئزاز.دوری با وحشت و تنفر و کراهت . رجوع به رمیدن شود.
رمضاءلغتنامه دهخدارمضاء. [ رَ ] (ع اِ) سختی گرما. (دهار). شدت حرارت . (از اقرب الموارد).شدت تابش حرارت آفتاب بر زمین . (از متن اللغه ). || خاک تفسیده . (دهار). زمین تافته . (مهذب الاسماء). زمین تفسیده در گرمی آفتاب که چون پای بر وی نهند بسوزد. (از منتهی الارب ). زمین گرم و تفتیده از شدت حرارت
رمضانلغتنامه دهخدارمضان . [ رَ م َ ] (اِخ ) (افندی ) ابن محمد الحنفی . او راست : شرحی بر شرح عقاید النسفی علامه تفتازانی . (از معجم المطبوعات ).
رمضانلغتنامه دهخدارمضان . [ رَ م َ ] (اِخ ) (شیخ ...) در زمان ایلدرم بایزید منصب قضا و وزارت داشت . (حبیب السیر چ خیام ص 511).
رمضانلغتنامه دهخدارمضان . [ رَ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالمحسن ویزوی و معروف به بهشتی است . او راست : حاشیه ای بر حاشیه ٔ شرح عقاید النسفیة. (معجم المطبوعات ). رجوع به بهشتی و معجم المطبوعات و قاموس الاعلام ترکی ذیل بهشتی شود.
رمضانلغتنامه دهخدارمضان . [ رَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن رستم بن هروز فخرالدین بن الساعاتی الخراسانی برادر بهاءالدین علی بن رستم بن الساعاتی شاعر مشهور است . وی طبیبی فاضل و ادیبی شاعر بود و به منطق و علوم حکمی معرفتی کامل داشت و خطی در غایت جودت می نوشت . طب را از رضی الدین ابی الحجاج و
رمضاءلغتنامه دهخدارمضاء. [ رَ ] (ع اِ) سختی گرما. (دهار). شدت حرارت . (از اقرب الموارد).شدت تابش حرارت آفتاب بر زمین . (از متن اللغه ). || خاک تفسیده . (دهار). زمین تافته . (مهذب الاسماء). زمین تفسیده در گرمی آفتاب که چون پای بر وی نهند بسوزد. (از منتهی الارب ). زمین گرم و تفتیده از شدت حرارت
رمضانلغتنامه دهخدارمضان . [ رَ م َ ] (اِخ ) (افندی ) ابن محمد الحنفی . او راست : شرحی بر شرح عقاید النسفی علامه تفتازانی . (از معجم المطبوعات ).
رمضانلغتنامه دهخدارمضان . [ رَ م َ ] (اِخ ) (شیخ ...) در زمان ایلدرم بایزید منصب قضا و وزارت داشت . (حبیب السیر چ خیام ص 511).
رمضانلغتنامه دهخدارمضان . [ رَ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالمحسن ویزوی و معروف به بهشتی است . او راست : حاشیه ای بر حاشیه ٔ شرح عقاید النسفیة. (معجم المطبوعات ). رجوع به بهشتی و معجم المطبوعات و قاموس الاعلام ترکی ذیل بهشتی شود.
رمضانلغتنامه دهخدارمضان . [ رَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن رستم بن هروز فخرالدین بن الساعاتی الخراسانی برادر بهاءالدین علی بن رستم بن الساعاتی شاعر مشهور است . وی طبیبی فاضل و ادیبی شاعر بود و به منطق و علوم حکمی معرفتی کامل داشت و خطی در غایت جودت می نوشت . طب را از رضی الدین ابی الحجاج و