۱. [عامیانه] زیرک؛ زرنگ.
۲. [عامیانه] حیلهگر.
۳. [قدیمی] بیباک؛ بیقید؛ لاابالی.
۴. [قدیمی] پست و فرومایه.
۵. (تصوف) [قدیمی] آنکه در باطن پاکتر و پرهیزکارتر از صورت ظاهر باشد؛ کسی که تظاهر به عملی یا حالتی درخور ملامت کند و در باطن شایان ستایش باشد: ◻︎ عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزهسرشت / که گناه دگری بر تو نخواهند نوشت (حافظ: ۱۷۳)، ◻︎ در خرقه چو آتش زدی ای عارف سالک / جهدی کن و سرحلقهٴ رندان جهان باش (حافظ: ۵۵۰).
〈 رند خاکبیز: [مجاز] عارف و محققی که نکتهای از نکات عرفان را فرونمیگذارد؛ باریکبین.
〈 رند دهلدریده: [قدیمی، مجاز] کسی که عملی انجام میدهد که باعث بدنامی و رسوایی وی میشود؛ رسوا؛ بیآبرو.
عیار، زرنگ، قلاش، لاابالی، لاقید، محیل