روبازلغتنامه دهخداروباز. (ص مرکب ) گشاده رو. بی حجاب . (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ). || هر چیز که پیشگاه آن باز باشد مانند درشکه . (از اشتینگاس ). || گستاخ . بیشرم و وَقِح . و رجوع به رو شود.
بارگُنج روبازopen-top container, open top, OT 2واژههای مصوب فرهنگستانبارگُنجی که سقف ندارد و برای پوشاندن آن از برزنت یا چادر استفاده میکنند
پست روبازoutdoor substationواژههای مصوب فرهنگستانپست برقی که برای قرار گرفتن در هوای آزاد طراحی شده است و در محیط باز نصب میشود
روبازیلغتنامه دهخداروبازی . (حامص مرکب ) روباز بودن . بی حجاب بودن . بی حجابی یعنی بی چادری و بی نقابی زن . || گستاخی . وقاحت . بیشرمی . و رجوع به رو و روباز شود.
خودروِ روبازشوconvertibleواژههای مصوب فرهنگستانخودروی که سقف آن را میتوان بهصورت دستی یا خودکار باز و بسته کرد
بارگُنج روبازopen-top container, open top, OT 2واژههای مصوب فرهنگستانبارگُنجی که سقف ندارد و برای پوشاندن آن از برزنت یا چادر استفاده میکنند
پست روبازoutdoor substationواژههای مصوب فرهنگستانپست برقی که برای قرار گرفتن در هوای آزاد طراحی شده است و در محیط باز نصب میشود
ریختهگری روبازopen-sand castingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی ریختهگری که در آن قطعۀ ریختگی در قالبی بدون تای رویی یا سرپوش تولید میشود
روبازیلغتنامه دهخداروبازی . (حامص مرکب ) روباز بودن . بی حجاب بودن . بی حجابی یعنی بی چادری و بی نقابی زن . || گستاخی . وقاحت . بیشرمی . و رجوع به رو و روباز شود.
بارگُنج روبازopen-top container, open top, OT 2واژههای مصوب فرهنگستانبارگُنجی که سقف ندارد و برای پوشاندن آن از برزنت یا چادر استفاده میکنند
پست روبازoutdoor substationواژههای مصوب فرهنگستانپست برقی که برای قرار گرفتن در هوای آزاد طراحی شده است و در محیط باز نصب میشود
ریختهگری روبازopen-sand castingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی ریختهگری که در آن قطعۀ ریختگی در قالبی بدون تای رویی یا سرپوش تولید میشود