روزشماریلغتنامه دهخداروزشماری . [ ش ُ ] (حامص مرکب ) نگاه داشتن حساب روزها. کنایه از انتظار فرارسیدن روزی موعود. و رجوع به روز شمردن شود.
روزشماریلغتنامه دهخداروزشماری . [ ش ُ ] (حامص مرکب ) نگاه داشتن حساب روزها. کنایه از انتظار فرارسیدن روزی موعود. و رجوع به روز شمردن شود.
وقایعنگاریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ایعنگاری تاریخ، تاریخچه، تواریخ، وقایعنامه، سالنامه، دفتر خاطرات، زندگینامه تاریخ بیهقی سابقه، پیشینه تقویم، ماهشمار، روزشمار
تقویمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان روز، هفته، ماه، سال، دهه، قرن، سده، هزاره، عصر، زمانه گاهشماری، زمانسنجی، وقایعنگاری روزشمار، سررسیدنامه، سالنامه، سالنما، ماهشمار تاریخ شمسی، تاریخ خورشیدی، سال قمری، تاریخ هجری، تاریخ میلادی روز هفته، ایام هفته، شنبه، یکشنبه، دوشنبه، سهشنبه، چهارشنبه، پنجشنبه، جمعه، آدینه واحد ش
ذوالمننلغتنامه دهخداذوالمنن . [ ذُل ْ م ِ ن َ ] (ع ص مرکب ) صاحب منتها. صاحب عطاها. صاحب احسانها. || (اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی ، تقدست اسمائه : ای اختیار کرده ٔ سلطان روزگارلابلکه اختیارخداوند ذوالمنن . فرخی .درخورآن فضل که خوا
روزشماریلغتنامه دهخداروزشماری . [ ش ُ ] (حامص مرکب ) نگاه داشتن حساب روزها. کنایه از انتظار فرارسیدن روزی موعود. و رجوع به روز شمردن شود.